متن کامل دعای سمات (شبور) با ترجمه – خواص و فضیلت دعای سمات جهت طلب حاجت و دفع دشمن

دعای سمات یا دعای شبور دعایی خواص و فوائد فراونی جهت استجابت دعاها و خواسته ها و برآورده شدن حاجت ها و همچنین نابودی و هلاک شدن دشمنان دارد . در ادامه مطلب متن کامل دعای سمات به همراه ترجمه فارسی را برای شما همراهان سایت اهنوس قرار دادیم .

متن کامل دعای سمات (شبور) با ترجمه - خواص و فضیلت دعای سمات جهت طلب حاجت و دفع دشمن
متن کامل دعای سمات (شبور) با ترجمه – خواص و فضیلت دعای سمات جهت طلب حاجت و دفع دشمن

متن کامل دعای سمات (شبور) با ترجمه – خواص و فضیلت دعای سمات جهت طلب حاجت و دفع دشمن,آثار و برکات خواندن دعای سمات,ثواب و پاداش خواندن دعای سمات,شبور نام دیگر دعای سمات,برآورده شدن حاجت با خواندن دعای سمات,ترجمه و معنی فارسی دعای سمات,نابودی و هلاکت دشمنان با خواندن دعای سمات

متن کامل دعای سمات (شبور) با ترجمه – خواص و فضیلت دعای سمات جهت طلب حاجت و دفع دشمن

اثر حاضر، دعای سمات را که معروف به دعای «شبور» بوده و از ادعیه های مشهور است برای مومنانی که در پی راز و نیاز با خالق یکتایند، شرح می کند.   دعا، مغز عبادت است و خداپرستان واقعی، بندگی را در سایه دعا میسور می دانند. قرآن و ائمه معصومین(علیهم السلام)، اهمیت، چگونگی و روش دعا را به ما آموخته اند و از این رهگذر، دعاهای پرارزشی، در کتاب های روایی، جمع آوری شده است. یکی از آنها دعای «سمات» است، که به مناسبت اسامی عظیم الهی و سایر اسامی و علاماتی که در آن به کار رفته، آن را «سمات» (جمع سما) خوانده اند .

امام صادق(ع) در ارزش این دعا فرمود: «اگر قسم یاد کنم که در این دعا، اسم اعظم است راست گفته ام.» (بحارالانوار، ج 87، ص 101).   آب حیات در شرح دعای سمات   این کتاب توسط آیة الله ملا عبدالرسول مدنی کاشانی (1279-1366 قمری = 1241-1325 شمسی) نگاشته شده است. تاریخ تالیف این اثر، بنا بر آن چه که در مقدمه آن آمده، 1354 قمری (1314 شمسی) عنوان شده است.   ساختار کتاب   آب حیات با مقدمه ای سجع آمیز که دربردارنده تاریخ نگارش اثر، حمد و سپاس خداوند و مشکلاتی که در مسیر کتابت آن با آن مواجه بوده است، آغاز می شود.   بیان مسائل مرتبط با دعای سمات، در ادامه مطرح می شود.

از جمله این موارد، ذکر نام ها و وجوه تسمیه این دعا به «سمات» و «شبور»، بیان علت تعلیم، فضیلت خواندن این دعا و زمان استحبابی برای خواندن آن، که هنگام غروب روز جمعه می باشد، است.   بخش اصلی این کتاب، شرح عبارات دعای سمات است. در این بخش فرازهای کوتاه و گاه بلندی از این دعای شریف می آید و ابتدا ترجمه ای با زبان ساده ارائه می شود. مولف این اثر، شرح عبارات دعا را ذیل واژه «بیان» آورده است که تعداد این فرازها به همراه دعای قبل از خواندن دعای سمات، به 10 می رسد؛ به عبارت دیگر، این دعا به 9 قسمت تقسیم شده است و اهم مسائل هرقسمت تحت عنوان «بیان» آن، مورد توجه و بررسی و شرح قرار گرفته است.

به دلیل سرشار بودن دعا از مضامین عالی، مطالب متنوع و مفیدی در شرح آن گنجانده شده است.   عناوین برخی موضوعات طرح شده در این کتاب عبارتند از: مبحث اسماءالله و مراتب آنها، تبیین برخی صفات الهی، آسمان و زمین، مراحل و مقدمات وجود اشیا، خورشید و ماه، بیان مراحلی از رسالت حضرت موسی(ع)، تاریخ حضرت ابراهیم خلیل(ع) و در انتها ذکر مقام مومنان به غیب.   شیوه نگارش   آن چه بیش از هرچیز در این شرح به چشم می خورد، استفاده از آیات و روایات بی شمار در فهم مراد از عبارات این دعای شریف است. مولف گران قدر این کتاب بدین منظور از گنجینه دانش خود در علوم اسلامی بهره برده است. این اثر از آخرین آثار ایشان است و نشان از دوران پختگی و زمان بهره وری از معدن تجربیات سال های گذشته وی دارد.

علاوه بر آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام)، در این شرح از داستان های انبیا، یافته های علمی موجود در زمینه کیهان شناسی و…، بررسی لغات و اصطلاحات و گاه از شعر برای تبیین معانی استفاده شده است.   منابع کتاب   مولف کتاب حاضر در زمانه ای می زیسته که امکانات وسیع پژوهشی در اختیار نبوده است؛ با وجود این، آب حیات همانند دیگر آثار مولف، از منابع متنوعی بهره برده است. از بررسی درون متنی این کتاب چنین برمی آید که مولف، نسخ متعددی از دعای سمات را در اختیار داشته است، به گونه ای که آنها را با هم مقابله و تفاوت های آنها را در حاشیه نسخه دست نویس خود ذکر می کند. گاه بیان این تفاوت ها را به دلیل ایجاد تغییرات در حوزه معنای عبارات، داخل متن شرح خود کرده و وجوه مختلف را نیز بازگو کرده است.

مولف از تکرار مطالب گذشتگان به دور بوده است؛ لذا در نقل اقوال دیگران نیز عینا تمام گفته های آنان را نمی آورد، بلکه به فراخور نیاز، از آنها اقتباس کرده و در بیشتر موارد به تلخیص و گلچین روی آورده است.   معنای لغوی واژگان و روایات مربوط به آن از کتاب مجمع البحرین تالیف فخرالدین طریحی و عمده ماجراهای حضرت موسی(ع) و حضرت ابراهیم(ع) از بخش هبوط کتاب ناسخ التواریخ با اعمال تغییراتی در آن، به رشته تحریر درآمده است. از دیگر منابع مورد استفاده  غیر از قرآن کریم  که مولف، خود در متن کتاب به بهره مند شدن از آنها اشاره دارد، می توان این موارد را نام برد: بحارالانوار، عدةالداعی، مصباح المتهجد، مفتاح الفلاح، کمال الدین، روضات المتالهین (شرح صحیفه سجادیه، از آثار مولف)، تفکیک حقیقت از طبیعت (دیگر اثر مولف)، تفسیر برهان، الهیئة و الاسلام، صحیفه مبارکه سجادیه، فوائد المتکلمین (از آثار مولف)، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و تفسیر منهج الصادقین.

نام های دعا، ارزش و زمان خواندن آن  

این دعای شریف معروف است به دعای سمات و دعای شبور هم می گویند.   سمات   اما «سمات» به کسر سین، جمع «سمة» است، مثل عدالت جمع عده. «سمة»، «وسم» بوده، مثل این که «عدة»، «وعد» بوده؛ به معنای علامت و داغی است که به حیوان می نهند. واو «وسم» را برداشته اند، و چون ابتدا به ساکن محال بوده، الف مکسوره در اولش زیاد کرده اند، «اسم» شده و جمع آن «اسما» است. از این راه است که مثلا «زید» که علامت آن شخص است، می گویند اسم او است.   و یا این که بعد از حذف واو، ابتدا به سین، که ساکن است، نمی شد. لذا محتاج به حرکت آن شدیم و به قاعده: «اساکن اذا حرک، حرک بالکسر» سین را کسره دادند و عوض واو محذوف هم، «تاء» در آخر آن آوردند «سمة» شد و جمع آن را «سمات» گویند؛ مانند عدة و عدات.

بالجمله به مناسبت اسامی عظیمه الهیه و سایر اسامی و علاماتی که در این دعای شریف است، آن را دعای سمات گفتند.   شبور   اما «شبور» در مجمع البحرین است که: شبور مانند تنور، به معنای بوق است. معرب است (جوهری این را گفته است). و دعای سمات مشهور نامیده می شود به دعای شبور و این لفظ عبرانی است و این مناسبت دارد با آن چه روایت شده که یوشع، محاربه با عمالقه کرد. امر کرد که خواص از بنی اسرائیل کوزه های گلی خالی بر کتف های خود به عدد اسم های عمالقه گرفته و هریک شاخ گوسفند سوراخ داری برداشته و این دعا را پوشیده بخوانند تا که بعضی شیاطین جن و انس نربایند و رفتار کنند. پس در آن شب این کار کردند. آخر شب که شد، کوزه ها را در لشکرگاه عمالقه شکستند. صبح که شد تمام مرده بودند، با شکم های باد کرده؛ گوییا ساقه های خرمای از پا درآمده بودند.

ارزش این دعا

حضرت صادق(ع) فرمود: «پس بگیرید این دعا را بر دشمنان خود از سایر مردم و این از عمیق مکنون علم و مخزون علم است. پس بخوانید آن را برای حاجت که به خدا دارید و ظاهر نکنید آن را برای سفها، زنان، کودکان، ستم کاران و منافقان.»   حضرت امام محمدباقر(ع) فرمود که: «اگر مردمان می دانستند آن چه ما می دانیم از سوال ها که در این دعاست و بزرگی کار آن نزد خدای تعالی و زودی اجابت خدای تعالی، خواننده آن را با آن چه ذخیره نهاده است خدا از ثواب نیکو، وی را به سبب این دعا با یک دیگر با شمشیر جنگ کردندی و اگر سوگند خورم که اسم اعظم خدای تعالی در آن است، راست خورده باشم و این از علم نهانی است.»  

زمان خواندن دعا  

از اخبار معلوم می شود که این دعا را قریب به غروب آفتاب جمعه باید خواند، که هنگام استجابت است؛ چنان چه فاطمه زهرا(س) شخصی را به بام می فرستاد در آخر روز جمعه، آن هنگامی که خورشید شروع به غروب می کرد، تا آن مخدره را اطلاع بدهد برای دعا.   بالجمله روایات بسیار از ائمه اطهار (علیه السلام) در فضیلت و ثواب و برآمدن حاجات برای این دعا وارد است.

اين دعا چنان كه در كتاب (مصباح) شيخ آمده چنين است:

 

بیشتر بخوانید  دعا ها و اذکار مجرب به جهت کسب ثروت بی پایان

اللهُمَّ اِني اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ الاَعْظَمِ، الاَعَزِّ الاَجَلِّ الاَكْرَمِ، اَلَّذي اِذا دُعيتَ بِهِ عَلى مَغالِقِ أبْوابِ السَماءِ لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ، انْفَتَحَتْ، وَاِذا دُعيتَ بِهِ عَلى مَضَايقِ أبْوابِ الاَرضِ لِلِفَرَجِ، انْفَرَجَتْ، وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْعُسْرِ لِلْيُسْرِ، تَيَسَّرَتْ، وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى الْأَمْوَاتِ لِلنُّشُورِ، انْتَشَرَتْ، وَ إِذَا دُعِيتَ بِهِ عَلَى كَشْفِ الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ، انْكَشَفَتْ،

خدايا! از تو خواستارم به نام بزرگت، آن نام بزرگ تر عزيزتر باشكوه تر گرامي تر، كه چون بر درهاي بسته آسمان با آن نام خوانده شوي كه به رحمت گشوده شوند، باز مي شوند، و چون با آن بر درهاي ناگشوده زمين خوانده شوي براي فرج، گشوده شود، و چون با آن براي آسان شدن سختي خوانده شوي، آسان گردند، و چون با آن بر مردگان براي زنده شدن خوانده شوي، زنده شوند، و چون با آن براي رفع سختي و زيان خوانده شوي، برطرف گردد،

وَ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ، أَكْرَمِ الْوُجُوهِ، وَ أَعَزِّ الْوُجُوهِ، الَّذِي عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ، وَ خَضَعَتْ لَهُ الرِّقَابُ، وَ خَشَعَتْ لَهُ الْأَصْوَاتُ، وَ وَجِلَتْ لَهُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخَافَتِكَ، وَ بِقُوَّتِكَ الَّتِي بِهَا تُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلا بِإِذْنِكَ، وَ تُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا، وَ بِمَشِيَّتِكَ الَّتِي دَانَ [كَانَ ] لَهَا الْعَالَمُونَ،

و مي خوانمت به شكوه جلوه گرامي ات، گرامي ترين جلوه ها، و عزيزترين آنان كه چهره ها در برابرش خوار گشته، و گردن ها خاضع شده، و صداها آهسته گشته، و دل ها در برابر آن هراسناك شده اند از ترس تو، و تو را مي خوانم به نيرويت كه با آن آسمان ها را نگاه داشتي از اينكه بر زمين افتد مگر به اجازه تو، و با آن آسمان ها و زمين را از اينكه ويران شوند نگاه داشتي، و مي خوانمت به اراده ات كه جهانيان در برابرش مطيع اند،

وَ بِكَلِمَتِكَ الَّتِي خَلَقْتَ بِهَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ، وَ بِحِكْمَتِكَ الَّتِي صَنَعْتَ بِهَا الْعَجَائِبَ، وَ خَلَقْتَ بِهَا الظُّلْمَةَ وَ جَعَلْتَهَا لَيْلاً، وَ جَعَلْتَ اللَّيْلَ سَكَناً [مَسْكَنا] ، وَ خَلَقْتَ بِهَا النُّورَ وَ جَعَلْتَهُ نَهَاراً، وَ جَعَلْتَ النَّهَارَ نُشُوراً مُبْصِراً، وَ خَلَقْتَ بِهَا الشَّمْسَ وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ ضِيَاءً، وَ خَلَقْتَ بِهَا الْقَمَرَ وَ جَعَلْتَ الْقَمَرَ نُوراً،

و به كلمه ات كه با آن آسمان ها و زمين را آفريدي، و به حكمتت كه با آن شگفتي ها را ساختي، و تاريكي را با آن پديدآوردي و آن را شب قرار دادي، و شب را براي آرامش مقرّر داشتي، و هم با آن حكمت نور را آفريدي و آن را روز قرار دادي، و روز را مايه جنبش و بينايي سنجش ساختي، و نيز با آن خورشيد را آفريدي، و خورشيد را مايه تابش نمودي، و با آن ماه را پديد آوردي و ماه را نوراني ساختي،

وَ خَلَقْتَ بِهَا الْكَوَاكِبَ وَ جَعَلْتَهَا نُجُوماً وَ بُرُوجاً، وَ مَصَابِيحَ وَ زِينَةً وَ رُجُوماً، وَ جَعَلْتَ لَهَا مَشَارِقَ وَ مَغَارِبَ، وَ جَعَلْتَ لَهَا مَطَالِعَ وَ مَجَارِيَ، وَ جَعَلْتَ لَهَا فَلَكا وَ مَسَابِحَ، وَ قَدَّرْتَهَا فِي السَّمَاءِ مَنَازِلَ فَأَحْسَنْتَ تَقْدِيرَهَا، وَ صَوَّرْتَهَا فَأَحْسَنْتَ تَصْوِيرَهَا، وَ أَحْصَيْتَهَا بِأَسْمَائِكَ إِحْصَاءً، وَ دَبَّرْتَهَا بِحِكْمَتِكَ تَدْبِيراً، وَ أَحْسَنْتَ [فَأَحْسَنْتَ ] تَدْبِيرَهَا، وَ سَخَّرْتَهَا بِسُلْطَانِ اللَّيْلِ وَ سُلْطَانِ النَّهَارِ وَ السَّاعَاتِ وَ عَدَدِ [وَ عَرَّفْتَ بِهَا عَدَدَ] السِّنِينَ وَ الْحِسَابِ، وَ جَعَلْتَ رُؤْيَتَهَا لِجَمِيعِ النَّاسِ مَرْئً وَاحِداً،

و با آن ستارگان را خلق كردي و آن ها را اختراني تابناك و برج ها و چراغ ها و زينت و عامل راندن شياطين قرار دادي، براي ستارگان مشرق ها و مغرب ها و نيز طلوع گاهها و گردشگاه ها مقرّر ساختي، و براي آن ها مدارهايي كه در آن ها شناورند قرار دادي، و براي آن ها در آسمان منزلگاه هايي مقدّر فرمودي پس چه نيكو تقدير نمودي، و صورتگري كردي و چه نيكو صورتشان دادي، و با نام هايت آن ها را بر شمردي شمردني درخور، و به حكمتت تدبير نمودي تدبيري شايسته، و چه نيكو تدبير كردي، و با تسلّط بخشيدن شب و روز و ساعات بر آن ها شمارش سال ها و ثبت حساب را شناساندي، و ديدن آن ها را براي همه مردم يكسان نمودي،

وَ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ بِمَجْدِكَ الَّذِي كَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَ رَسُولَكَ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي الْمُقَدَّسِينَ، فَوْقَ إِحْسَاسِ [أَحْسَاسِ ] الْكَرُوبِينَ [الْكَرُوبِيِّينَ ] ، فَوْقَ غَمَائِمِ النُّورِ، فَوْقَ تَابُوتِ الشَّهَادَةِ، فِي عَمُودِ النَّارِ، وَ فِي طُورِ سَيْنَاءَ، وَ فِي [إِلَي] جَبَلِ حُورِيثَ، فِي الْوَادِ الْمُقَدَّسِ، فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ مِنَ الشَّجَرَةِ، وَ فِي أَرْضِ مِصْرَ بِتِسْعِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ، وَ يَوْمَ فَرَقْتَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ، وَ فِي الْمُنْبَجِسَاتِ الَّتِي صَنَعْتَ بِهَا الْعَجَائِبَ فِي بَحْرِ سُوفٍ ،

و خدايا! از تو مي خواهم به عظمتت كه با آن، سخن گفتي با بنده و فرستاده ات موسي بن عمران (درود بر او) در ميان قدسيان، برتر از احساس كرّوبيان، فراتر از سحاب هاي نور، بر فراز تابوت شهادت، در عمودي از آتش، و در طور سينا، و در كوه حوريث، در وادي مقدّس، در بقعه با بركت از جانب راست كوه طور، از دل درخت و در زمين مصر، با نه معجزه آشكار، و روزي كه دريا را براي بني اسرائيل شكافتي، و در چشمه هاي جوشنده كه با آن شگفتي هايي در درياي سوف برساختي،

وَ عَقَدْتَ مَاءَ الْبَحْرِ فِي قَلْبِ الْغَمْرِ كَالْحِجَارَةِ، وَ جَاوَزْتَ بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ، وَ تَمَّتْ كَلِمَتُكَ الْحُسْنَى عَلَيْهِمْ بِمَا صَبَرُوا، وَ أَوْرَثْتَهُمْ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْتَ فِيهَا لِلْعَالَمِينَ، وَ أَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَ جُنُودَهُ وَ مَرَاكِبَهُ فِي الْيَمِّ، وَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ [الْأَعْظَمِ ] الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ، وَ بِمَجْدِكَ الَّذِي تَجَلَّيْتَ بِهِ لِمُوسَى كَلِيمِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي طُورِ سَيْنَاءَ، وَ لِإِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ خَلِيلِكَ مِنْ قَبْلُ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ، وَ لِإِسْحَاقَ صَفِيِّكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي بِئْرِ شِيَعٍ [سَبْعٍ ] ، وَ لِيَعْقُوبَ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي بَيْتِ إِيلٍ،

و آب دريا را در دل گرداب همانند سنگ سخت بستي، و بني اسرائيل را از دريا به خشكي رساندي، و وعده نيكويت بر آنان كامل گشت به خاطر آنكه شكيبائي ورزيدند، و آنان را وارث مشارق و مغارب زميني كه در آن جهانيان را بركت دادي نمودي، و فرعون و سپاهيان و مركب هايش را در دريا غرق كردي، و به نام بزرگت، آن نام بزرگ تر، با شكوه تر، گرامي تر، و به بزرگي ات كه با آن بر موسي كليمت (درود بر او) در طور سينا جلوه كردي، و نيز براي ابراهيم (درود بر او) خليلت پيش از آن در مسجد خيف، و براي اسحاق برگزيده ات (درود بر او) در چاه شيع، و براي يعقوب (درود بر او) پيامبرت در بيت ايل،

وَ أَوْفَيْتَ لِإِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِمِيثَاقِكَ، وَ لِإِسْحَاقَ بِحَلْفِكَ، وَ لِيَعْقُوبَ بِشَهَادَتِكَ، وَ لِلْمُؤْمِنِينَ بِوَعْدِكَ، وَ لِلدَّاعِينَ بِأَسْمَائِكَ فَأَجَبْتَ، وَ بِمَجْدِكَ الَّذِي ظَهَرَ لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَلَى قُبَّةِ الرُّمَّانِ [الزَّمَانِ ] [الْهَرْمَانِ ] ، وَ بِآيَاتِكَ الَّتِي وَقَعَتْ عَلَى أَرْضِ مِصْرَ بِمَجْدِ الْعِزَّةِ وَ الْغَلَبَةِ، بِآيَاتٍ عَزِيزَةٍ، وَ بِسُلْطَانِ الْقُوَّةِ، وَ بِعِزَّةِ الْقُدْرَةِ، وَ بِشَأْنِ الْكَلِمَةِ التَّامَّةِ،

و وفا كردي به پيمانت براي ابراهيم (درود بر او) ، و به سوگندت براي اسحاق، و به شهادتت براي يعقوب، و به وعده ات براي اهل ايمان، و براي دعاخوانان به نام هايت كه اجابتشان كردي، و به بزرگي ات كه براي موسي بن عمران (درود بر او) در قبّه رمّان نمايان شد، و به نشانه هايت كه در زمين مصر، به بزرگواري عزّت و غلبه ات واقع شد، با نشانه هاي تحسين برانگيز، و حاكميت نيرومند، و در سايه قدرت پرشكوهت، به مقام كلمه تامّه،

وَ بِكَلِمَاتِكَ الَّتِي تَفَضَّلْتَ بِهَا عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أَهْلِ الْآخِرَةِ، وَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي مَنَنْتَ بِهَا عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ، وَ بِاسْتِطَاعَتِكَ الَّتِي أَقَمْتَ بِهَا عَلَى الْعَالَمِينَ، وَ بِنُورِكَ الَّذِي قَدْ خَرَّ مِنْ فَزَعِهِ طُورُ سَيْنَاءَ، وَ بِعِلْمِكَ وَ جَلالِكَ وَ كِبْرِيَائِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ جَبَرُوتِكَ الَّتِي لَمْ تَسْتَقِلَّهَا الْأَرْضُ، وَ انْخَفَضَتْ لَهَا السَّمَاوَاتُ، وَ انْزَجَرَ لَهَا الْعُمْقُ الْأَكْبَرُ، وَ رَكَدَتْ لَهَا الْبِحَارُ وَ الْأَنْهَارُ، وَ خَضَعَتْ لَهَا الْجِبَالُ، وَ سَكَنَتْ لَهَا الْأَرْضُ بِمَنَاكِبِهَا ،

و كلماتي كه با آن بر اهل آسمان ها و زمين و اهل دنيا و آخرت عطا و بخشش نمودي، و به رحمتت كه با آن بر همه آفريدگانت بخشش كردي، و به توانايي ات كه با آن جهانيان را برپا داشتي، و به نورت كه از هراسش طور سينا بر خاك افتاد، و به دانش و شكوه و بزرگي و عزّت و جبروتت كه زمين تاب آن را نياورد، و آسمان ها در برابرش زانو زدند، و در برابرش عمق فروردين زمين فروتر گشت، و درياها و نهرها در آستانش از حركت ايستاد، و كوه ها فروتن شد و زمين با شانه هايش آرام گشت،

وَ اسْتَسْلَمَتْ لَهَا الْخَلائِقُ كُلُّهَا، وَ خَفَقَتْ لَهَا الرِّيَاحُ فِي جَرَيَانِهَا، وَ خَمَدَتْ لَهَا النِّيرَانُ فِي أَوْطَانِهَا، وَ بِسُلْطَانِكَ الَّذِي عُرِفَتْ لَكَ بِهِ الْغَلَبَةُ دَهْرَ الدُّهُورِ، وَ حُمِدْتَ بِهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ، وَ بِكَلِمَتِكَ كَلِمَةِ الصِّدْقِ الَّتِي سَبَقَتْ لِأَبِينَا آدَمَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ ذُرِّيَّتِهِ بِالرَّحْمَةِ، وَ أَسْأَلُكَ بِكَلِمَتِكَ الَّتِي غَلَبَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ، وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي تَجَلَّيْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ، فَجَعَلْتَهُ دَكّا، وَ خَرَّ مُوسَى صَعِقاً،

و تسليم شدند همه آفريدگان در برابر آن، و بادها در وزيدن خود در برابرش پريشان گشتند، و آتش ها به درگاهش در جايگاه خويش خاموش شدند، و به فرمانروايي ات كه با آن همواره به پيروزي شناخته شدي، و با آن در آسمان ها و زمين ستوده گشتي، و به كلمه ات كلمه صدقي كه به رحمت و بخشش براي پدرمان آدم (درود بر او) و نسلش پيشي گرفت، و از تو خواستارم به كلمه ات كه بر هر چيز چيره گشت، و به نور جلوه ات كه با آن بر كوه تجلّي نمودي، و آن را فرو پاشيدي، و موسي مدهوش در افتاد،

وَ بِمَجْدِكَ الَّذِي ظَهَرَ عَلَى طُورِ سَيْنَاءَ، فَكَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَ رَسُولَكَ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ، وَ بِطَلْعَتِكَ فِي سَاعِيرَ، وَ ظُهُورِكَ فِي جَبَلِ فَارَانَ، بِرَبَوَاتِ الْمُقَدَّسِينَ، وَ جُنُودِ الْمَلائِكَةِ الصَّافِّينَ، وَ خُشُوعِ الْمَلائِكَةِ الْمُسَبِّحِينَ، وَ بِبَرَكَاتِكَ الَّتِي بَارَكْتَ فِيهَا عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَ بَارَكْتَ لِإِسْحَاقَ صَفِيِّكَ فِي أُمَّةِ عِيسَى عَلَيْهِمَا السَّلامُ، وَ بَارَكْتَ لِيَعْقُوبَ إِسْرَائِيلِكَ فِي أُمَّةِ مُوسَى عَلَيْهِمَا السَّلامُ، وَ بَارَكْتَ لِحَبِيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي عِتْرَتِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ [فِي ] أُمَّتِهِ.

و به بلنداي جاهت كه بر طور سينا نمايان شد، پس با آن، سخن گفتي با بنده و رسولت موسي بن عمران، و به پرتو فروزانت در ساعير [كوهي در حجاز] ، و ظهور پر فروغت در فاران [كوهي نزديك مكه و محل مناجات پيامبر] ، در جايگاه بلند قدسيان، و با سپاهيان صف كشيده از فرشتگان، و خشوع فرشتگان تسبيح كننده، و به بركاتت كه بدان ها بر ابراهيم خليلت (درود بر او) در امّت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) ، و بر اسحاق برگزيده ات در امّت عيسي (درود بر آن دو) ، و بر يعقوب اسرائيلت در امت موسي (درود بر آن دو) ، و بر محبوب خويش محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) در عترت و فرزندانش و امّتش بركت نهادي.

اللَّهُمَّ وَ كَمَا غِبْنَا عَنْ ذَلِكَ وَ لَمْ نَشْهَدْهُ وَ آمَنَّا بِهِ وَ لَمْ نَرَهُ، صِدْقاً وَ عَدْلاً، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُبَارِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَرَحَّمَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ وَ بَارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، فَعَّالٌ لِمَا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ [شَهِيدٌ]

خدايا! و چنان كه از آن رخدادها بدور بوديم و آن وقايع را شاهد نبوديم و به آن ها درحالي كه نديديم ايمان آورديم، ايمان از روي راستي و درستي، از تو خواستارم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستي، و بر محمّد و خاندان محمّد بركت دهي، و بر محمّد و خاندان محمّد بسيار مهر ورزي، همچون بهترين درود و بركت و رحمتي كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم فرستادي، تو ستوده و والايي، هرچه را بخواهي انجام مي دهي، و تو بر هر چيز توانايي.
پس حاجت خود را ذكر ميكنى و ميگويى :

اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الدُّعَاءِ، وَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الَّتِي لا يَعْلَمُ تَفْسِيرَهَا وَ لا يَعْلَمُ بَاطِنَهَا غَيْرُكَ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَ لا تَفْعَلْ بِي مَا أَنَا أَهْلُهُ، وَ اغْفِرْ لِي مِنْ ذُنُوبِي مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَ مَا تَأَخَّرَ، وَ وَسِّعْ عَلَيَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِكَ، وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ إِنْسَانِ سَوْءٍ، وَ جَارِ سَوْءٍ، وَ قَرِينِ سَوْءٍ، وَ سُلْطَانِ سَوْءٍ، إِنَّكَ عَلَى مَا تَشَاءُ قَدِيرٌ، وَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَلِيمٌ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.

پس حاجت خود را ذكر مي كنى و مى گويى: خدايا! به حق اين دعا و به حق اين نام هايي كه تفسير و باطن آن ها را جز تو كسي نمي داند، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و با من چنان كن كه شايسته توست، نه آنچه را من سزاوارم، و از گناهانم آنچه را گذشته و آنچه را خواهد آيد بيامرز، و بر من وسعت بخش از روزي حلالت، و مرا از رنج انسان بد و همسايه بد و همنشين بد و پادشاه بد كفايت كن، همانا تو بر هرچه بخواهي توانايي و به همه چيز دانايي، دعايم را اجابت كن اي پروردگار جهانيان.
مؤلف گويد كه در بعضي نسخه ها پس از:

وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ

آمده: هر حاجت كه دارى ذكر كن و بگو

يَا اللَّهُ، يَا حَنَّانُ، يَا مَنَّانُ، يَا بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الدُّعَاءِ…

مؤلف گويد: در بعضى نسخه ها پس از: تو بر هر چيز توانايى آمده: هر حاجت كه داري ذكر كن و بگو: اى خدا، اى بسيار مهربان، اى بخشايشگر، اى پديد آورنده آسمانها و زمين، اى دارنده هيبت و شكوه، اى مهربان ترين مهربانان، خدايا! به حق اين دعا…
تا آخر آنچه گذشت.
و علاّمه مجلسى از كتاب «مصباح» سيّد ابن باقى نقل كرده كه بعد از دعاى سمات اين دعا را بخواند:

اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الدُّعَاءِ، وَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الَّتِي لا يَعْلَمُ تَفْسِيرَهَا وَ لا تَأْوِيلَهَا وَ لا بَاطِنَهَا وَ لا ظَاهِرَهَا غَيْرُكَ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَرْزُقَنِي خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ .

خدايا! به حق اين دعا، و به حق اين نام هايى كه نه تفسير و تأويلش و نه باطن و ظاهرش را كسى جز تو نميداند، از تو خواستارم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و خير دنيا و آخرت را روزى ام گردانى.
پس حاجات خود را بخواهد و بگويد

وَ افْعَلْ بِي مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَ لا تَفْعَلْ بِي مَا أَنَا أَهْلُهُ، وَ انْتَقِمْ لِي مِنْ فُلانِ بْنِ فُلانٍ

با من آنچه شايسته تو است انجام ده، نه آنچه سزاوار من است، و انتقام مرا از فلان فرزند فلان بگير
و نام دشمن را بگويد، سپس بگويد:

وَ اغْفِرْ لِي مِنْ ذُنُوبِي مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَ مَا تَأَخَّرَ، وَ لِوَالِدَيَّ وَ لِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، وَ وَسِّعْ عَلَيَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِكَ، وَ اكْفِنِي مَئُونَةَ إِنْسَانِ سَوْءٍ، وَ جَارِ سَوْءٍ، وَ سُلْطَانِ سَوْءٍ، وَ قَرِينِ سَوْءٍ، وَ يَوْمِ سَوْءٍ، وَ سَاعَةِ سَوْءٍ، وَ انْتَقِمْ لِي مِمَّنْ يَكِيدُنِي، وَ مِمَّنْ يَبْغِي عَلَيَّ، وَ يُرِيدُ بِي وَ بِأَهْلِي وَ أَوْلادِي وَ إِخْوَانِي وَ جِيرَانِي وَ قَرَابَاتِي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ظُلْماً، إِنَّكَ عَلَى مَا تَشَاءُ قَدِيرٌ، وَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَلِيمٌ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ .

گناهانم را آنچه بوده و آنچه خواهد بود بيامرز، و پدر و مادرم و همه مردان و زنان باايمان را مشمول آمرزشت قرار داده، و بر من از روزي حلالت وسعت عنايت كن، و مرا از شرّ انسان بد و همسايه بد و پادشاه بد و همنشين بد و روز بد و ساعت بد كفايت فرما، و از كسي كه بر من حيله مي ورزد و بر من ستم مي كند انتقام بگير، و هم انتقام بگير از آن كه بخواهد بر من و خانواده ام و فرزندانم و برادرانم و همسايگانم و نزديكانم از مردان و زنان باايمان ستم روا كند، همانا تو بر آنچه بخواهي توانايي و به هر چيز دانايي، دعايم را اجابت كن اي پروردگار جهانيان،
بعد بگويد:

اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الدُّعَاءِ تَفَضَّلْ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْغِنَى وَ الثَّرْوَةِ، وَ عَلَى مَرْضَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالشِّفَاءِ وَ الصِّحَّةِ، وَ عَلَى أَحْيَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِاللُّطْفِ وَ الْكَرَامَةِ، وَ عَلَى أَمْوَاتِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ، وَ عَلَى مُسَافِرِي الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِالرَّدِّ إِلَى أَوْطَانِهِمْ سَالِمِينَ غَانِمِينَ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ عِتْرَتِهِ الطَّاهِرِينَ، وَ سَلَّمَ تَسْلِيما كَثِيراً.

خدايا! به حق اين دعا بر تهيدستان از مردان و زنان با ايمان توانگري و ثروت عطا فرما، و بر بيماران اهل ايمان از مردان و زنان بهبودي و تندرستي ببخش، و بر مؤمنين و مؤمنات در قيد حيات با لطف و كرامت، و بر مؤمنين و مؤمنات از دنيا رفته با آمرزش و رحمت، و بر مؤمنين و مؤمنات سفر كرده با برگشت به وطن هاي خويش در لباس سلامت و بهره مندي عنايت فرما، به رحمتت اي مهربان ترين مهربانان و درود خدا بر سرور ما محمّد، پايان بخش پيامبران و بر خاندان پاكش و هم سلام بسيار خدا بر ايشان،
ابن فهد حلّى فرموده است: پس از دعاى سمات مستحب است بگويى:

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحُرْمَةِ هَذَا الدُّعَاءِ، وَ بِمَا فَاتَ مِنْهُ مِنَ الْأَسْمَاءِ، وَ بِمَا يَشْتَمِلُ عَلَيْهِ مِنَ التَّفْسِيرِ وَ التَّدْبِيرِ، الَّذِي لا يُحِيطُ بِهِ إِلّا أَنْتَ، أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا

خدايا! از تو درخواست مي كنم به احترام اين دعا و به آنچه از نام هايت كه در آن نيامده و به آنچه در بردارد از تفسير و تدبيري كه جز تو كسي بر آن احاطه ندارد، كه با من چنين و چنان كني.
و به جاى (كذا و كذا) حاجت خود را بخواهد.

*********************************************************************

بازنشر : سایت اهنوس بزرگترین مرجع اذکار و ادعیه و ختومات قرآنی و مجرب

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت + 7 =